محمدعلی اسلامی نُدوشن (۱۳۰۳–۱۴۰۱)، شاعر، نویسنده، حقوقدان و پژوهشگرِ آوازهمَند، در همۀ عمر گرانبارش - که جانمایۀ آن را در بالغ بر پنجاه کتاب و صدها مقاله به ودیعت نهاده است- جزْ به ایران نیندیشید.
ایرانباوریِ او از آفتِ ناسیونالیسم و هر ایدئولوژی دیگری که جهان فراخ انسانی را به تنگنای سیاست یا عقیده فرومیکاهَد، بَرکنار بود.
اعتدال و عقلانیت را میباید جزو ارکان اصلی منظومۀ فکری اسلامی ندوشن دانست. او در شاهراهِ ایراندوستی به گواهی آثارش، از مدارِ اعتدال و عقلانیت پا فراننهاد و مهر بیدریغ به ایران را با روشنگری دربارهی تاریخ آن با تمرکز بر تاریخ اجتماعی، نگاهِ تطبیقی و سنجشگرانه به اوضاع جهان، و یادآوری رسالت اخلاقی و اندیشگی ایرانیان درآمیخته بود. بینش و روشی که درخشانترین سویۀ آن، وجه انتقادی پررنگی است که همچون نخی نامرئی آثار او را به هم پیوند میزند.
نماد عشق جاودانهاش به ایران، تصویر کردن آن به هیئتِ ققنوسی است که هر بار از خاکستر خود برمیخیزد و زندگی دوباره را از سرمیگیرد. کشوری ویژه در چارراهِ حوادث گیتی، با تمدنی نوجو و فرهنگی برخاسته از همنوایی و تضاد که حاصل تاریخی پُرکشاکش است از مصاف با ترکان و تازیان تا منکوب شدن زیرِ سُمّ ستوران مغول و هضم کردن آنان در تیزابِ تمدنی مداراگر و فرهنگی بیقرار.
اسلامی ندوشن با نثری پخته و فرهیخته فرهنگ و تمدن ایرانی را از کهنهروز تا امروز و در تمامتِ آنْ به روایت نشسته است. خوانش او از سرنوشتِ ایران نه ایدئولوژیک و بریده از واقعیت است و نه بیاعتنا به آرمان که شرط امیدوارانه زیستن و از تکاپو بازنماندن است. او تا واپسین دَمِ حیات ایران را از یاد نبرد و در گفتارِ فرجامین خودْ از تنها نماندن آن سخن به میان آورد.
«یادش گم مباد»
برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 39