بر کرانۀ نوروز

ساخت وبلاگ


پاسخ دیگری نیز متصور است. از دید نگارنده «رخت بستن امکان اخلاقی زیستن» کانونی¬ترین شناسه¬ی زمانه¬ای است که ماهی صفت در آن غوطه¬وریم. سلب امکان زیست اخلاقی افزون بر رنگ و زنگ معرفتی، سویه¬ی جامعه¬شناختی پررنگی دارد. و از غیبت و به محاق رفتن زمینه¬ها، امکان¬ها و ساختارهایی خبر می¬دهد که بر اثر آن جامعه و باشندگان آن به عناصری بی هویت و وامانده تبدیل شده¬اند. هر فرد جزیره¬ای است که به انزوایی مرگ¬اندود خو کرده و سر در لاک تباهی فرو برده است، به جهان¬ها و فضاهای غیر از خود گشوده نیست و جز به سلامت و سعادت خود نمی¬اندیشید، پنداری کابوسناک که فرجامش هرچه باشد، سلامت و سعادت نیست، چه به بیان کامو،نویسنده¬ی نامبردار فرانسوی: سعادت به چه کار من می¬آید، وقتی دیگری در آن سهیم نباشد؟!»
جامعه با همدستی نهادها و ساختارهای عقیم¬اش راه را بر هر کنش امیدبخش و نوآورانه¬ای بسته است. ایده-های اصلاحگرانه¬ی راستین یا در نطفه فرو می¬میرد و یا جوانمرگ می¬شود. هیچ طرح بنیادی بالنده¬ای دیر نمی¬پاید و هیچ افق روشنی چشم¬ها را نمی¬نوازد.
آدم¬های جزیره¬ای پیام¬های شادباش را برای یکدیگر می¬فرستند در جامعه¬ای که غمگین است و در این سالیان بلند حتی راه و رسم شادمانگی بی گزند را نیز نیاموخته است و چنین می¬نماید که شادی ویرانگر دستمایه¬ی انتقام جستن از همان ساختارها و نهادهایی است که اندوه و انزوا را نسل به نسل بازتولید کرده¬اند. و نه آیا اندوه و انزوا محمل بالیدن همه گونه ویرانی است؟
وقتی چراغ های رابطه تاریک اند و جوی مناسبات تپنده ی انسانی خشکیده است، معرکه گردان هیولای روزمره گی است که خصم امید است و عدوی شکوفایی.
بادا که نوروز پیش رو را بی آفاتی از این دست بیاغازیم.¬

+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 15:30 توسط سلمان احمدوند  | 

هوای تازه...
ما را در سایت هوای تازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 7 فروردين 1397 ساعت: 14:01