در دفاع از واژه ها

ساخت وبلاگ

حافظ سروده است: کی شعر تَر انگیزد/ خاطر که حزین باشد!
بسیاری کسان نیز هم آوا با او سخنانی قریب به همین مضمون را پرداخته اند. جانمایه ی سخن حافظ جز این نیست:
آدمی بدون انگیزه و به بیان بلیغ عامیانه «بی دل و دماغ» کاری از پیش نمی برد. به انجام آن هم اگر دست یازد، آن نمی شود که باید؛ یعنی آنکه در وهله ی نخست رضایت خاطر کننده ی کار را برنمی آورَد و از سوی دیگر گرهی از کار فروبسته ی همنوعان درمانده نمی گشاید.
جبران خلیل جبران،نقاش و نویسنده ی آوازه مندِ لبنانی- سوری، در جایی گفته است:
نانی را که به اکراه بپزی، هرگز کسی را سیر نخواهد کرد!
بر بنیاد آنچه آمد شرط اول قدم در به انجام رساندنِ تمام و کمال هر کار، برخورداری از انگیزه ی کافی و وافی، به سخنِ دیگر علاقه مندی و شوق و ذوق است.
مهم این است که قدم اول را آگاهانه و آمیخته به چاشنی شورمندی برداشته باشی؛ نتیجه هر چه باشد میمون است! چرا که «راه خود بگویدت که چون باید رفت».
در غیابِ این سه دوستِ قدیم، شور و شوق و علاقه، در پی کاری روان شدن، به بزک کردن مُرده می ماند. اصلاً کار ذوق زدوده و عاری از علاقه، طفلی است که مرده به جهان پا نهاده است و هم به فتوای همان حافظ نمرده باید بر او نماز بُرد!
آماج نوشته هم نخست جان بیدار و روانِ روشن نویسنده است که به مدد آن در پی جستن و دادن پاسخی در خور به حوائج روحانی و مطالباتِ معنوی جانِ فرازمندِ خویش و از آن پس فرونشاندن عطش درگذشتن از نیازهای نباتی و نفسانی به آبِ حاجات لطیف و ثانوی است. نه آنکه نیازها کم از این نیازها باشند، حاشا که نگارنده را توهمی چنین سهمگین در کام کشیده و دیو خِرد کوبی چنان هولناک در بند کرده باشد.بل سخن از ساحت های متمایز و متکثر وجود آدمی و پاسداشت تقدم و تأخر آن است، و نه آیا:

هوای تازه...
ما را در سایت هوای تازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 23:04