خیایان های شهرها و کوچه های روستاها پر از جوان ها و نوجوان هایی است که با هَنزفِری در گوش و تلفن های همراهِ اندرویدی رنگارنگ در خیابان ها و کوچه سارهای جهان مجازی پَرسه می زنند. بر این کار و کردار «فرهنگ, هَنز فِری» نام می نهم؛ فرهنگ, آدم های منزوی و خیزنده در لاک تنهایی خویش، فرهنگ, «انبوهِ تنها» چنان که گوستاو لوبون ،جامعه شناس فرانسوی، گفته است و تقلّا برای منزوی زیستن در بطن جامعه.
در فرهنگ, هنز فری مطالبات به بیان جامعه شناختی، زیرزمینی می شود؛ چرا که زمینه ی ابراز آزادانه و بَرآوردن مختارانه ی آنها وجود ندارد، زمینه ی به اشتراک نهادن تجارب و تبادل فِرسته های عقلانی و عاطفی در فضا و بر بستری عاری از فیلترینگ افکار و سانسور سلایق!
زیرزمینی شدن مطالبات جامعه را پیش بینی ناپذیر می کند؛ پدیده ای مخاطره انگیز که راه را بر تحلیل های روشمند و گمانه زنی های معقول می بندد و محملی می شود برای گستراندن بساط تردید و توهم.
کُنش های رادیکال و جریانهای برانداز برآیندِ اجتناب ناپذیر پس راندن مطالبات از سپهر عمومی به پستوهای انسداد و تاریکخانه های اختناق است. در مقابل، حیات بالنده ی جامعه ی مدنی در پهنه ی عمومی و مشارکت مؤثر آحاد شهروندان در تعیین سرنوشت، رقم زدن رخدادها و استیفای حقوق، یگانه منبع مشروعیت بخش به نظام های سیاسی است.
فرهنگ, هنزفِری همچنین از بیگانگی دامن گستر افراد جامعه با یکدیگر و تضعیف موریانه وار هویت ملّی حکایت می کند و از داد و ستد واژگونه ی فضای مجازی و واقعی پرده برمی گیرد.
مطابق این تلقی، به جای آنکه فضای مجازی از واقعیت تأثیر پذیرد و اقتضائات جهان واقعی را در خود بازتاب دهد یا دست کم میان آن دو تعامل متعادل سامان یابد، جهان واقع زیرِ تأثیر سنگین و فشار سهمگینِ داده های فضای مجازی دچار وادادگی و رفته رفته، فروپاشی می شود و واقعیت رنگِ مجاز می گیرد.
هوای تازه...برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 138