بوق و نور بالا زدنِ راننده ها برای خبر دادن از حضور پلیس یا قرعه کشی های خانگی که نام آن را در تقابل با نظام بانکی بی رحم، شبکۀ بانکی خودمانی گذاشته ام؛ سامانۀ کارآمدی که بدون دریافت کارمزد یا بهرۀ بانکی گره از کار فروبستۀ مشتریان می گشاید و بر خیل زخمهای معیشتی شان مَرهمی کوچک می نهد، از دیدِ من نمونه های کنشگری کارگشا و خودجوش انسان ایرانی است که با کمترین هزینه به انجام می رسد. از آن میان، نمونۀ نخست را اگرچه می توان گونه ای قانون گریزی یا نافرمانی مدنی تعبیر کرد با این همه سازو کاری هوشمندانه دارد و از عمر آن در جاده های کشور دهه ها می گذرد.
دومی ولی ایدۀ درخشانی است که بر نظر تحلیگران و روانشناسان اجتماعی در جامعه پذیری و خوی و خیم مَدنی ایرانیان پرتویی تازه می افکند و از ظرفیت های سرشار تمدنی و فرهنگی آنان در جهت سازگاری با تحولات شهاب آسای جهان جدید و نیز توانش کم نظیرشان در به روز رسانی قابلیت ها و مهارت های معطوف به سبک های زندگی نوپدید با هدفِ گریختن از تنگناهای ساختاری نظام اجتماعی پَرده برمی گیرد. به کشف و حفر قنات می مانَد که نَماد نبوغ نیاکانمان در نبرد با اهریمن خشکسالی و بهره مندی از قطره قطرۀ آبِ نهفته در ژرفاژرف خاک تَفتیده است.
وارسی جامعه شناختی هر دوی این نمونه ها نشان می دهد که چنانچه زمینۀ بروز و ظهور فعالیت های مردم نهاد یا امکان کنشگری آزاد و بی واهمه در سپهر عمومی فراهم شود، ایرانیان توانش تمدنی بسیاری در چَنتۀ فرهنگی خود دارند. به سخن دیگر آنان برای گرد آمدن در زیر چتر فعالیت های گروهی سازنده و تشکیل یا پیوستن به جریانهای اجتماعی سودمند مهارتی ویژه دارند، گویی این خصیصه در ژن آنها کار گذاشته شده است. گذشته از این، چنان که محمد فاضلی، جامعه شناس، پژوهشگر و روشنفکر عرصۀ عمومی، در نوشتاری آورده است آدمیان به اقتضای طبع مدنی خویش خواستار نقش آفرینی مؤثر در پهنۀ اجتماع اند و حالِ آنها از این رهگذر خوب می شود: «انسان موجودی اجتماعی است و حس اخلاقی بودن ما تا اندازهای از مشارکت داشتن در رقم زدن زندگی بهتر برای دیگران ناشی میشود. حس بهتری پیدا میکنیم وقتی با دیگران مشارکت میکنیم تا خیری بیافرینیم. وجدان اخلاقی ما اغلب وقتی آسودگی را احساس میکند که اطمینان داریم به اندازه کافی نسبت به دیگران احساس مسئولیت و اقدام مناسب انجام دادهایم».
در این بین، عالی ترین نوع کنش در سپهر عمومی، مشارکت مؤثر آحاد افراد جامعه در رقم زدن سرنوشت خویش است: «شاید بزرگترین و مهمترین مشارکت افراد در پیدایش خیر و خوبی برای زندگی یکدیگر، مشارکت در زندگی سیاسی است. انسانها از طریق حساسیت به زندگی سیاسی و شیوه ساماندهی حیات جمعی یکدیگر، شیوه تصمیمگیری درباره مسائل جمعی و حساسیت نسبت به شیوه اعمال قدرت بر خود و دیگران است که به طرز مؤثری بر خیر و شر زندگی یکدیگر اثر میگذارند».
اکنون پرسش کانونی این است که وقتی مردمانی به سبب برخورداری از توشۀ گرانبار تمدنی و فرهنگ مداراجوی برآمده از میراث عرفانی تا این اندازه آمادۀ مشارکت در زندگی سیاسیاند، از چه رو برای رفع موانع یا دستِ کم کاستن از هزینه های مشارکت، قدمی شایسته برداشته نمیشود؟
هوای تازه...برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 138