کوردلی و گمراهی رذایلی اخلاقیاند و گفتن ندارد که رونق بازارِ اخلاق در رهنِ تأمینِ نیازهای اساسی است و گرنه پیامبر رحمت نمیفرمود: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً: زودا که اهریمن فقر خانۀ ایمان را درنَوَردَد»؛ چرا که وجود آدمی عمارتی را مانَد با طبقاتی مختلف. که در آن، شرطِ قد کشیدن و رفتن به طبقۀ بالا، ساختنِ طبقۀ زیرین است. به این ترتیب مادام که طبقۀ اول یعنی نیازهای پایه ایِ زندگی ساخته نشود، راهیابی به طبقات بالا ناممکن است و ناکامی در این گذار بسا که به نابودی عمارت وجود بینجامد.
درنگ در ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی پدیدۀ داعش از فهم ما در راه بردن به لایه های ژرفتر این بغرنج دستگیری میکند. داعش یا آنچه دولت عراق و شام (ISIS) خوانده می شد سربازان خود را از میان باورمندان و معتقدانی گِرد میآورد که قربانیان فقر و تبعیض در خاورمیانه و اروپا بودند. لشکر گرسنگان و تحقیرشدگان به پشتوانۀ عقیدۀ «تقدیسِ کشتن و کشته شدن» و تجهیز به تکنیک، در سودای بازگرداندنِ جهان به قر نهای غبارآلود بود. محرومیتِ آنها در برخورداری از حداقلّی از رفاه و رضایتِ خاطر، قلبهاشان را از نفرت و قساوت آکنده بود. آنان در این راه به جنایاتی دست یازیدند که هیچ حیوانی به حیوانی رَوا نمی دارَد. دفتر داعش به پایان آمده است، ولی تا حکایتِ فقر، تبعیض، خشونت و بهره کشی باقی است امکان تکرار آن نیز هست. ساختنِ جهان و جامعه ای بهتر در گرو تربیت انسانهایی است که از طبقههای عمارتِ وجود خویش فَرازمندانه بالا رفته اند. از نان و تن پوش و سقف گذشته اند و به شادی و شکوفایی رسیده اند.
دوباره به آن تصویر باز می گردم: سَر فرو بردنِ یکی هموطن در سطل زباله برای یافتنِ لقمه ای نان... در چشم من این رخداد، آغازِ پایان است. آغاز پایانِ کرامتِ انسان و تن دادن به پنداری، سخت تباهی آوَر: زائد بودن کسانی از میانِ ما، به حال خود وانهادنِ آنان و محکومیت شان به هر روز مُردن.
برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 130