به خاطر یک قلمه نان

ساخت وبلاگ

از منظر جامعه­ شناختی انباشتِ بحران­ها که خود را بیشتر در جامۀ فشارهای روحی و روانیِ ناشی از تنگناهای معیشتی (تورم ­مهارگسیخته، سقوط ارزش پول ملی، فقر فزاینده)، بغرنج­ های فرهنگی (تضاد نسلی، بحران هویت، کور رنگیِ اخلاقی) و آسیب­ های اجتماعی (خشونت، خودکشی، تبعیض، اختلاس، ویژه ­خواری، بهره ­کشی) آفتاب می­ کند، از یک سو و ناتوانی نظام تدبیر در مواجهۀ علمی و گذار به وضعیت عادی از سوی دیگر، نظام اجتماعی را (خانواده، حقوق، دین و مذهب، سیاست، اقتصاد و تعلیم و تربیت) به ابتذال و تباهی می­ کشاند و در فقدانِ سامانۀ اخلاقی اصیلی که از هنجارهای مدنی تغذیه می­ کند و در جامعه ­ای دینی از آموزه­ های معنوی قوّت می­ گیرد، فرصتِ مغتنم حیات را به کشاکشی جانفرسا برای زنده مانی و زیستن به هر قیمتی - و نه زیستنِ قیمتی- فرومی­ کاهد. روایتِ شاعرانۀ این تراژدی، تکان دهنده است. خاصّه آن که سرایندۀ آن روزنامه­ نگاری نَستوه و ادیبی آزاده (فرّخی یزدی/ 1268-1318) است که سر به پای آزادی نهاد و در راهِ وصال او دست از جان شُست:

زندگی کردنِ من مُردن تدریجی بود                   آنچه جان کند تن­ام عمر حسابش کردم!

باری! اگر زمین سیارۀ رنج است و سرشتِ هستی سوگناک، یگانه شاخصِ مشروعیت نظام­ های سیاسی تلاش در جهتِ کاستن از درد و رنج انسان­های گوشت و پوست خون ­دار و ارتقای معنای زندگی از تکاپوی غریزی برای جُستن یک لقمه نان به فرصتِ دلپذیرِ شادی و شکوفایی است.

+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۹ ساعت 17:44 توسط سلمان احمدوند  | 

هوای تازه...
ما را در سایت هوای تازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 126 تاريخ : شنبه 8 آذر 1399 ساعت: 4:06