اتوبوسی به نام مرگ

ساخت وبلاگ

این‌ها همه آغاز پایان است. آغاز پایان چندین زندگی، چندین خانواده، چندین امید و آرزو. دیباچۀ کتاب رنج­ های نو و سوگ‌های ابدی و داغ‌هایی که هرگز سرد نخواهد شد حتی به روزگاران. مگر اینکه نهانخانۀ ضمیر که خزانۀ خاطرات است ویران شود و حافظه از هر چه خاطره، خالی.

اکنون باید همۀ آدم‌های همبسته با مسافران بی‌بازگشت اتوبوس مرگ و نهادهای وابسته به این حادثۀ هولناک، به پاخیزند و برای تسلای خاطر بازماندگان و التیام جراحت‌های جسمی و روحی مجروحان به آب و آتش بزنند.

دوباره نغمه‌های سوگناکِ ساز واژگون و شُرشُر جانسوز شَروه‌های جان‌شکار مغزها و قلب‌ها را به دورترین پهنۀ بیایان مصیبت تبعید می‌کند و مناسک باستانی مرگ کارزارِ پایان زندگی را به فرصتی برای گریستن زندگان بر مصایبِ پرشمار خویش بَرمی‌کشد. در روزگار فراوانی اتوبوس‌های مرگ و غرش تریلرهایی که ذهن راننده‌شان کشتزار هزار کابوس‌ است.

شاید سوگواری یگانه رشتۀ پیوند داغدیدگان، با زندگی است. امکانی برای درآویختن با مرگ و بیرون کشیدن ته ماندۀ حیات از چنگال او. در این گوشه از جهان، که جان آدمی به اَرزنی نمی ­ارزد.

 

+ نوشته شده در دوشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 20:25 توسط سلمان احمدوند  | 

هوای تازه...
ما را در سایت هوای تازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1400 ساعت: 4:46