بهانه های بهار

ساخت وبلاگ

ما هر نوروز به یکدیگر شادباش می گوییم، بی آنکه در طول سالی که در بندرگاه بهار, پهلو گرفته است، حالی از هم بپرسیم. 

راست آن است که ما یکدیگر را از یاد برده ایم و بی آنکه بدانیم حافظه های مان را از یاد یکدیگر پاک کرده ایم. قلب های ما از حضور همدیگر خالی شده است و حافظه گوشی هایمان از پیامک های جان آزارِ شادباش، سرشار.

بهتر نه آن است که به جای پیامک هایی از این دست، که از ملال تکرار آکنده اند، خانه‌های دل را بتکانیم، کینه ها را بِروبیم، از اتاق های روح غبار حسرت بزداییم و جان چِرکین را در رود زلال بهار بشوییم.

 با خود می گویم چشم به راه بهار را جز این، سودایی اگر باشد، توهمی تکراری است و تماشای نوروز را جز این، پنداری اگر‌ دل سپردن به کهنه روزی بیش نیست که پشت نقاب مناسکی فرتوت و معنا- زدوده پنهان شده است. و نه آیا پیام نوروز، زیستن در لحظه اکنون، آری گفتن به تغییر و قدردانی از زمین است که بانوی پُر وقار بهار پَروَرده دامان اوست‌؟

با خود می گویم بهار، فصل خانه تکانی خاک است، از برای رُستن ها و شکفتن ها و نوروز نماد تکاندن جان؛ از هر آنچه اسبابِ انزوای اندیشه و خانه نشینیِ احساس است.

جانی سبکبار و سبکبال در آغوش جسمی پیراسته و آراسته‌.

بر دامن جَشنی چنین باشکوه، گَرد هیچ زوالی نخواهد نشست، زیرا که پیوند آن را با جاودانگی، در آسمان ها بسته اند.

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 17:33 توسط سلمان احمدوند  | 

هوای تازه...
ما را در سایت هوای تازه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 1 ارديبهشت 1401 ساعت: 2:04