اکنون بهراستی باید تأسیس مدرسههای طبیعت و تربیت شهروندان سبز، نویسندگان و هنرمندان و صنعتگرانِ سبزاندیش به اصلیترین و اصیلترین سیاست راهبردی نظام تدبیر تبدیل شود. اکنون که در گسترۀ وسیعی از ربع مسکون بحران کمبود و پایان منابع آب از هر زمان دیگری، عمیقتر وخیمتر شده است و ته کشیدن ذخایر آبهای زیرزمینی، خشکسالی و کمآبی را از پدیدهای بومشناختی به مسألهای امنیتی برکشیده است؛ چندان که از بروز جنگ جهانی آب در جای جای گیتی سخن میرود؛ جنگی که شعلههای آتش آن دیری است که از درون مرزهای سرزمینی زبانه کشیده است. از آسمان کبودِ خاورمیانۀ خونین تا ژرفترین لایههای خاکِ تشنۀ کهن دیار تفتیدهمان.
نوبت آن رسیده است- و بَسی زمان که در این پویه از کفمان رفته است- که اندیشیدن به زمین و پاسداری از طبیعت و نگاهبانی از آب و خاک، از ورطۀ وهمانگیز شعارهای بیشعور و سیاستهای بیثمر به درآیَد و به بزرگترین گفتمان سپهر عمومی ایرانیان تبدیل شود و نه آیا سعدی شیرین سخن (۶۰۶-۶۹۰ ه.ق)، حکیم- شاعر یگانۀ خطۀ فرهنگیمان، سَدهها قبل بر مخاطبان همروزگار خویش و ما امروزیان نهیب زده است تا از ستیغ قلۀ خودبینی به زیرآییم و حق آیندگان را نیز به رسمیت بشناسیم؟:
ای که بر پُشت زمینی همه وقت، آنِ تو نیست
دگران در شکم مادر و پشت پدرند!
و اینسو تَرَک، سهراب سپهری (1307-1359) که شعرش نمایشگاهِ زیباترین اندیشهها و احساساتِ طبیعتگرایانه است:
یاد من باشد کاری نکنم، که به قانون زمین بَر بُخورد.
برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 132