حسین بن علی، همچون هر مصلح اجتماعی دیگری کار آسانی در پیش نداشت. دستگاه عظیم تبلیغات تصویری از یک شورشی و انقلابی از ایشان ساخته بود که بر امام زمان خود (خلیفۀ حاکم) شوریده است و سودای بر هم زدن آرامش و امنیت جامعۀ اسلامی را در سر دارد. این تصویر را ماشینِ تبلیغات نظام سرکوبِ اموی، تولید و شکمهای انباشته از حرام، شخصیتهای خو کرده به خودکامگی و اذهان خرافهزده باور کرده بود.
به حسین بن علی وعدههای وعدههای بسیار داده شد تا دست از آرمانهای خود (اصلاح امت جدّم و مبارزه با فساد) بشوید و با رژیم یزید بیعت کند، او ولی بالیدۀ مکتبِ حق و پَروَردۀ دامنهای پاک بود؛ ازینرو پس از بینتیجه ماندن تلاشهایش برای نجنگیدن و خلاصی یافتن از دو گانۀ بیعت یا جنگ، مرگِ عزیزانه را بر زندگی ذلیلانه رجحان نهاد و به بشریت آموخت زندگی به هر قیمتی ارزش زیستن ندارد.
او مردی بود که به دشمنان خود گفت: اگر دین ندارید، آزاده باشید. یعنی اگر به دینی از ادیان باور ندارید، به اصول اخلاقی پایبند باشید و نیز فرزند مردی که یکی از تکاندهندهترین سخنان فرهنگ بشری از آنِ اوست. آنجا که در خطبۀ 215 نهجالبلاغه فرموده است: خدایا! کاری کن که از چیزهای ارزشمندِ زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من میگیری [مباد پیش از آنکه جانم را بگیری، انصاف و شرف و عدالت و مروت و جوانمردی و تواضع را از کف داده باشم و از من جز تُفالهای بر جای نمانده باشد].
برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 97