منتقدان دخالت دولت در سَبک پوشش، بر این باورند که دولتْ نهادی زیادهخواه و سرکوبگر است و اگر یک قدم عقب بروی صدها قدم پیش میآید و دامنۀ تجاوز خود را به خصوصیترین زوایای زندگی شهروندان میگستراند؛ در پهنهای که از خیابان تا اتاق خواب امتداد یافته است.
خاستگاهِ این گمان صواب، پنداری معرفتشناختی است که بر پایۀ آن، جامعه بر خلاف تصور قدرت خودکامه و اذهان خوکرده به استبداد، کور و کَر نیست، بلکه موجودی ذیشعور و حساس است که چنانچه خودمختاری و استقلال ذاتی و ساختاریاش به رسمیت شناخته شود، راه را از چاه بازخواهد شناخت و خسرویی است که صلاح کار خود را خود میداند. بدین ترتیب و به وام از یورگن هابِرماس (1929- )، چنگاندازی سیستم به زیستْ جهان که محمل بروز و ظهور امر اجتماعی و کنشگری شهروندانی از قشرها و طبقههای مختلف است، نظم و سامان آن را برهممیزند و افزون بر خود- تخریبی، بستر شکلگیری روابط انسانی رهگشا و رهاییبخش را نیز نابود میکند. در فقدان و غیاب ارتباط آنچه سَربَرمیآورَد، نفرت و خشونت است که پیشقراولان مرگ یا زیستنی پوچگرایانه و ویرانگرند.
مرگِ غریبانۀ مهسا امینی، فرصتِ سوگناکِ بازنگریستن در کارنامۀ سیاستهای سادهانگارانه و سطحینگرانهای است که شعور و حساسیتِ جامعه را به رَسمیت نمیشناسد و ارشاد را که هزار نکتۀ باریکتر ز مو در آن نهفته است، به اجبار فرومیکاهد. آنچه اینک قطرهای از اقیانوس اندوه خانوادۀ داغدار امینی میکاهد و بر وجدان زخمدیدۀ جامعه مرهم مینهد، دادرسی عادلانه و برآفتاب افکندن چون و چند ماجراست. هشدار هراسانگیزْ ولی انباشتِ بحرانهای حل ناشُده و دو قطبی شدن فزایندۀ جامعه است که هربار به گونهای رخ مینَماید و اینک به بهانۀ مرگ مهسا و در صفکِشی موافقان و مخالفان ارشاد اجباری. پدیدهای که از دیدِ من، بزرگترین عامل اضمحلال همبستگی ملی و بر باد رفتن سرمایههای مادی و معنوی نظام اجتماعی است.
برچسب : نویسنده : akhare-bazio بازدید : 81